رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم

و کمی جنس بفرموده ی مامان بخرم

از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه

قصد کردم قدحی " ناز "از ایشان بخرم

ناز از دلبر طنّاز ،خریدن دارد

بس که ابروی"تتو" با مژه اش سِت شده بود

مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم

که به خود آمده،دیدم به سرش شالی نیست!

به کجا میروم اینگونه شتابان! بخرم!

نکند دوره چهل سال عقب برگشت

یا که من آمدم از عهد رضاخان بخرم!

باتعجّب و کمی دلهره گفتم ؛بانو!

بهرتان روسری اندازه ی " روبان"! بخرم؟

گفت؛ با لحن زنانه " برو گم شو عوضی"!

پسر "مش صفرم"!، آمده ام نان بخرم!!

..........................................

غزلی ازیک مهندس کامپیوتر:

ای خدا Windows دل را باز کن،

یک Print از رحمتت آغاز کن .

Option غم را خدایا On مکن،

فایل اشکم را خدایا Run مکن.

نام تو Password درهای بهشت،

آدرس Email سایت سرنوشت.

ای خدا حرف دلم با کی زنم،

Help میخواهم که F1 میزنم

.‎ refresh‎ اين دل به الطاف تو است،

save انعامش دراين ماه نو است.

باclear كردن ذهن ازگناه،

ما به تومي آوريم عذر وپناه.

اي خدااين كهنه دل format نما،

ازخود و لطفت مكن ما را جدا.

.....................................

دعا برای شما خواننده گرامی:

الهۍ ،،،،،،،،، قامتش را خم نگردان

دوچشمش را ،، پر از شبنم نگردان

نصیبش ،، خنده اۍ بر لب بگردان

دلش را ،،،،، جاۍ درد و غم نگردان

خدایا ،،،،،، فال او را خوش بگردان

از عمر ،،،،،،،،، نازنینش ڪم نگردان

الهۍ ،،،،،،،،، اَحسَنُ الحالش بگردان

پناهش باش و ،، بۍ محرم نگردان

تو او را ،،،،،،، از بلا دورش بگردان

مریض و ،،،،، در پۍ مرهم نگردان

ز قلبش ،،،،،، غصہ را بیرون بگردان

اسیرش در ،،،،،،،تب و ماتم نگردان

خدایا ،،،،، خالقا ،،،،، شادش بگردان

گرفتارش ،،،،،،، در این عالم نگردان