نقطه امن خانه
حمام برای او تنها نقطهی امن خانه است. برهنه است و برهنه فکر میکند. جایی که مجبور نیست لبخند بزند، سر تکان دهد و دوباره لبخند بزند. هیچ استحالهای آنجا نیست. هیچ نقابی. تمام اشکها و لبخندهایش به حمام ختم میشوند. تنها در حمام است که از پس تماشای خودش برمیآید. در حمام بود که توانست یک سوگواری درخور برگزار کند. در آنجا بود که فهمید نه تنها میشود بدون او، بلکه باید بدون او زندگی کرد. حمام برای او محل شستشو نیست. صومعه است. میشود نشست و هیچ کار نکرد. زمان تغییر کاربری میدهد، لخت میشود و میایستد و میشود از فقدانش استفاده کرد.
+ نوشته شده در ۱۴۰۳/۰۷/۳۰ ساعت ۱۲:۳۹ ق.ظ توسط محسن حیدری
|